یکنواخت سازی جریان

یکنواخت سازی جریان فاضلاب برای علبه بر مشکلات بهره برداری ناشی از نوسانات آهنگ حریان،

بهبود عملکرد واحدهای پایین دست، و کاهش ابعاد و هزینه ی واحدهای تصفیه ی پایین دست مورد استفاده قرار میگیرد.

یکنواخت سازی جریان کاستن از تغییرات آهنگ جریان است بطوری که جریانی ثابت یا تقریباً ثابت حاصل شود.

این روش را میتوان ، بسته به مشخصه های سیستم جمع آوری، در موقعیتهای گوناگون به کار گرفت.

کاربردهای اصلی یکنواخت سازی عبارتند از :

  1. جریان فاضلاب در دوره ی خشک
  2. جریان های دوره ی مرطوب در شبکه ی فاضلاب بهداشتی مجزا
  3. جریانهای درهم فاضلاب بهداشتی و آبهای سطحی

در حالت استقرار مستقیم همه ی جریان فاضلاب از حوضچه ی یکنواخت سازی عبور می کند.

از این نحوه ی استقرار می توان برای کاهش چشمگیر غلظت مواد و آهنگ جریان استفاده کرد.

در حالت استقرار خارج از خط ، تنها جریانهای بیشتر از حد معین از قبل تعیین شده به حوضچه ی یکنواخت سازی هدایت میشود .

اگرچه در این نوع استقرار نیاز به تلمبه کردن به حداقل میرسد، از غلظت اجزا بسیار کم کاسته میشود.

فواید اصلی کاربرد یکنواخت سازی جریان به شرح زیر است:

  1. قابلیت تصفیه ی زیست شناختی تشدید میشود، زیرا بارهای ضربه ای حذف میشوند یا می توان آنها را به حذاقل رساند، مواد بازدارنده ی را میتوان رقیق کرد و pH را تثبیت کرد
  2. کیفیت پساب خروجی و عملکرد تغلیظ مخازن ته نشینی ثانویه بعد از تصفیه ی زیست شناختی به سبب ثابت بودن بار جامدات بهبود می یابد
  3. سطح مورد نیاز صافی پساب خروجی کاهش می یابد، عملکرد صافی بهتر میشود، و چرخه های یکنواخت تر شستشوی معکوس صافی ممکن میشود
  4. در تصفیه ی شیمیایی، کاهش بار وزنی سبب بهبود کنترل تغذیه ی شیمیایی و قابلیت اعتماد فرایند میشود

جدا از بهبود عملکرد اغلب عملیات و فرایندهای تصفیه، یکنواخت سازی جریان گزینه ای جذاب برای ارتقای عملکرد تصفیه خانه های با بار مازاد است.

موقعیت تاسیسات یکنواخت سازی جریان فاضلاب:

برای هر سیستم باید بهترین موقعیت تاسیسات یکنواخت سازی را تعیین کرد.

ازآنجا که موقعیت بهینه ی تاسیسات یکنواخت سازی با نوع تصفیه ، مشخصات شبکه ی جمع آوری و خصوصیات فاضلاب متغیر است.

باید مطالعات دقیقی درباره ی مکانهای مختلف  درون سیستم انجام داد.

احتمالاً متداولترین محل همانا محل تصفیه خانه ی موجود و یا تصفیه خانه های پیشنهادی است.

همچنین باید به موقعیت تاسیسات یکنواخت سازی در نمودار جریان نیز توجه کرد.

در برخی موارد ، یکنواخت سازی پس از تصفیه ی اولیه و قبل از تصفیه ی زیست شناختی میتواند مناسب باشد.

یکنواخت سازی پس از تصفیه ی اولیه مشکلات کمتری را از لحاظ لجن و کف به همراه خواهد داشت.

در صورتی که سیستم های یکنواخت سازی جریان قبل از سیستم های ته نشینی اولیه و زیست شناختی قرار گیرند، باید به هنگام طراحی تدابیری به منظور اختلاط کافی برای جلوگیری از ته نشینی جامدات و تغییرات غلظت و هوادهی کافی برای جلوگیری  از مسئله بواتخاذ شود.

 

حجم مورد نیاز مخزن یکنواخت سازی جریان فاضلاب :

حجم مورد نیاز برای یکنواخت سازی جریان با استفاده از یک نمودار جرمی جریان ورودی که در آن کل حجم ورودی جریان بر حسب زمان ( روز) ترسیم شده ، تعیین میشود.

آهنگ جریان میانگین روزانه، که بر روی همان نمودار نقطه گذاری میشود،

خط مستقیمی است که از مبدا مختصات تا انتهای نمودار رسم میشود.

برای تعیین حجم مورد نیاز، خط موازی محور مختصات ،

که معرف آهنگ جریان میانگین روزانه است، به صورت مماس بر منحنی جرمی جریان رسم میشود.

حجم مورد نیاز برابر فاصله ی عمودی نقطه ی تماس تا خط مستقیمی است که معرف جریان میانگین است.

اگر منحنی جرمی جریان تا بالای خطی که معرف میانگین جریان است ادامه یابد

( الگوی B آهنگ جریان)، نمودار جرمی جریان باید بین دوخط موازی با خط آهنگ جریان میانگین،

که در دو حد نمایی بر منحتی جرمی جریان مماس اند، محصورشود.

خحم مورد نیاز برابر فاصله ی عمودی بین این دو خط موازی است.

این روش دقیقاً معادل روشی است که در آن حجم میانگین ساعتی از حجم جریان در

هر ساعت کسر شود و سپس حجم های تجمعی حاصل نقطه گذاری شوند.

در این حالت، نقاط پایین و بالای منحنی با استفاده از یک خط افقی تعیین میشود.

در نقطه ی تماس پایین ( الگوی آهنگ جریان A) مخزن شروع به پرشدن میکند

زیرا شیب نمودار جرمی جریان بیش از شیب آهنگ جریان میانگین روزانه است.

پرشدن مخزن تا نیمه شب، که کاملاً پر میشود، ادامه می یابد.

در الگوی آهنگ جریان B مخزن در نقطه ی تماس بالایی پر شده است.

در عمل، حجم مخزن یکنواخت سازی باید از مقدار محاسبه شده ی نظری بیشتر باشد، تا عوامل زیر نیز بحساب بیایند

  1. بهره برداری پیوسته از تجهیزات هوادهی و اختلاط اجازه ی تخلیه ی کامل را، به رغم امکان ساخت تاسیسات ویژه ، نخواهد داد.
  2. حجمی را باید برای جریانهای بازگردشی متمرکز قابل انتظار در تصفیه خانه،
    در صورت بازگشت این جریانها به مخزن یکنواخت سازی، در نظر گرفت ( کاری که به دلیل احتمال تولید بوتوصیه نمیشود).
  3. برای تغییرات پیش بینی نشده ی جریانهای روزانه نیز باید ظرفیت ذخیره سازی احتمالی منظور کرد.

اگرچه نمیتوان مقدار دقیقی ارائه داد ، حجم اضافی بین ۱۰ تا ۲۰ % مقدار نظری متغیر است.

تعیین حجم مورد نیاز یکنواخت سازی آهنگ جریان و آثار آن بر بارگذاری جرمی BAD برای داده های آهنگ جریان غلظت BAD ارائه شده،

  1. حجم ذخیره ی مورد نیاز برای یکنواخت سازی آهنگ جریان در خط
  2. و اثر یکنواخت سازی آهنگ جریان بر میزان بارگذاری جرمی BOD را تعیین کنید.

 

ترسیب شیمایی فاضلاب: به سبب واکنش آهک با قلیاییت فاضلاب، به مقدار آهک مورد نیاز، بطور کلی مستقل از مقدار فسفات موجود است و در درجه ی اول به قلیاییت فاضلاب بستگی دارد.

مقدار آهک مورد نیاز برای ترسیب فسفات در فاضلاب عموماً حدود ۴ و ۱ تا ۵ و ۱ برابر کل قلیاییت با فرمول  CaCO₃ است.

چون برای ترسیب فسفات Ph بالایی لازم است، معمولاً ترسیب همزمان عملی نیست.

اگر آهک را به فاضلاب خام یا خروجی صانویه اضافه کنیم، معمولا قبل از تصفیه ی بعدی با دفع پساب، تنظیم PH ضروری خواهد بود.

برای پایین آوردن مقدار PH از کربن دهی مجدد با کربن دیوکسید  (CO₂)کمک می گیرند.

واکنشهای اصلی ترسیب فسفر با آلومینیوم و آهن به قرار زیر هستند.

ترسیب فسفات با آلومینیوم:

A1⁺۳+HnPO34-n                 ↔           A1PO4+Nh+                       (۱۲٫۷)

ترسیب فسفات با آهن:

Fe+3+HnPO3-n4                 ↔                  FePO4 +Nh+                       (۱۳٫۷)

 

یک مول زاج یا آهن می تواند یک مول فسفات را ترسیب کند؛

اما این واکنشها به طرز فریبنده ای ساده اند و باید آنها را در پرتو بسیاری واکنشهای رقیب دیگر و با توجه به ثابتتهای تعادل آنها و اثرات قلیاییت، Ph، عناصر کمیاب، و لیگاندهای موجود در فاضلاب بررسی کرد.

به سبب وجود واکنشهای فراوان رقیب، رابطه های  (۱۲٫۷) و (۱۳٫۷) را نمیتوان مستقیماً برای تخمین مقدار لازم مواد شیمیایی به کار برد.

از این رو، مقدار مواد شیمیایی را، به ویژه در صورت پلی مرها، عموماً براساس آزمونهای در مقیاس آزمایشگاهی و گاه با مقیاس واقعی تعیین می کنند

خطهای پر، غلظت فسفات محلول باقیمانده را پس از ترسیب ردیابی میکنند.

فسفاتهای فلزی خالص در ناحیه ی هاشورزده ترسیب می شوند و رسوبهای کمپلکس مخلوط خارج از ناحیه ی هاشور زده، بطرف مقادیر بالاتر ph، تشکیل می شوند.

تعیین مقدار زاج برای جداسازی فسفر

مقدار زاج مایع لازم برای ترسیب فسفر فاضلابی که حاوی ۸ میلیگرم P/1 باشد را تعیین کنید.

همچنین در صورت یکه قرار باشد فاضلاب ۳۰ روزه ای را در تاسیسات تصفیه ذخیزه کنیم، گنجایش تاسیسات را تعیین کنید.

براساس آزمونهای آزمایشگاهی به ازای هر مول فسفر، ۵و۱ مول آلومینیوم لازم خواهد بود.

آهنگ جریان برابر با  (۳ Mgal/d) 10 , 455 m3/d است.

داده های زیر مربوط به موجودی زاج مایع است.

  1. فرمول زاج مایع : A12(SO4)3       . ۱۸ H2O
  2. غلظت زاج= ۴۸%
  3. چگالی محلول زاج مایع: ۱۰,۷ Lb/gal = 80 lb/ft3

 

حل

  1. وزن آلومنیوم موجود در هر گالن زاج آلومینیوم را به دست آورید.

الف) وزن زاج در هر گالن برابر است با :

زاج بر گالن = ۰,۴۸ × ۱۰,۷ lb/gal = 5,14 lb/gal

ب) وزن آلومینیوم در هر گالن برابر است با:

وزن مولکولی زاج = ۶۶۶,۷

وزن مولکولی آلومینیوم = ۲۶,۹۸

آلومینیوم بر گالن = ۵,۱۴ lb/gal × (۲× ۲۶,۹۸:۶۶۶,۷) = ۰,۴۱۶ lb/gal

  1. وزن آلومنیوم لازم به ازای واحد وزن فسفر را به دست آورید.

مقدار نظری: یک مول آلومینیوم در هر مول فسفر: الف

آلومینیوم لازم  ۱,۰lb ×(mwآلومینیوم:mwفسفر)ب:

=۱,۰lb × (۲۶ ,۹۸ : ۳۰,۹۷) = ۰,۸۷ lb آلومینیوم/lb فسفر

  1. مقدار محلول زاج لازم به ازای هر پوند فسفر را تعیین کنید.

مقدار زاج = ۱,۵ ×(

= ۳,۱۳ پوند فسفر بر گالن زاج محلول

  1. مقدار زاج محلول لازم در روز:

زاج= (۳, ۰ Mgal/d) ( 8 mg فسفر/۱) [۸,۳۴ lb/ Mgal.(mg/1)](3 ,13  پوند فسفر/ گالن زاج محلول)

= ۶۲۶,۵ گالن زاج محلول در روز

  1. ظرفیت لازم برای دخیره سازی محلول زاج را بر اساس آهنگ جریان میانگین بدست آورید.

ظرفیت ذخیره سازی: (۶۲۶ ,۵ گالن زاج محلول در روز) (۳۰روزه) = ۱۸۷۹۵ گالن

 

 

جنبه های نظری ترسیب شیمیایی فاضلاب

نظریه ی واکنشهای شیمیایی ترسیب بسیار پیچیده است. واکنشهایی که قبلاً ذکر شده صرفا بخشی از آن را توجیه می کند و حتی الزاماً به همان شکل گفته شده هم رخ نمیدهد.

این واکنشها معمولاً ناقص اند و ممکن است واکنشهای جنبی بیشماری با سایر مواد درون فاضلاب رخ دهد.

بنابراین، بحث زیر ماهیت پدیده های دخیل را معرفی میکند.

 

 

ماهیت ذرات درون فاضلاب در ترسیب شیمیایی فاضلاب:

دو نوع کلی پراکندگی ذرات جامد کلوییدی در مایعات وجود دارد.

اگر حلال آب باشد، این ذرات را کلوییدهای “آبگریز” و “آبدوست” می نامند.

این دسته بندی بر جاذبه ی سطح ذره نسبت به آب مبتنی است.

ذرات آبگریز جاذبه ی نسبتاً کمی برای آب دارند؛ ذرات آبدوست جاذبه ی  زیادی نسبت به آن دارند.

اما باید توجه داشت که آب می تواند با ذرات آبگریز تا حدی واکنش کند.

برخی از مولکولهای آب عموماً جذب سطح ذرات آبگریز معمولی می شوند، ولی واکنش  بین آب و کلوییدهای آبدوست بسیار زیادتر است.

آب شیرینکن

آب شیرینکن

 

بارسطحی در ترسیب شیمیایی فاضلاب:

یک عامل مهم در ثبات کلوییدها وجود بار سطحی است.

این بار به روشهای مختلف بوجود می آید که به ترکیب شیمیایی محیط ( در این مورد فاضلاب) و کلویید بستگی دارند.

سوای چگونگی تشکیل این بار سطحی ، اگر قرار باشد برای ته نشینی، ذرات بصورت ذرات بزرگتر و با جرمی کافی به یکدیگر بچسبند (منفقد شوند)، باید آنها را ناپایدار کرد.

بار سطحی عموماً از طریق جذب سطحی انتخابی، یونش، و جایگزیمی همریخت ایجاد میشود.

مثلا: قطره های روغن، حبابهای گاز، یا سایر مواد پراکنده درآب که از نظر شیمیایی بی اثرند از طریق جذب سطحی انتخابی آنیونها ( بخصوص یونهای هیدروکسیل) بار منفی پیدا میکنند.

در مورد موادی چون پروتئینها و میکروارگانیزمها، بار سطحی از طریق یونش گروه های هیدروکسیل و آمینه کسب می شود.

ایزوالکتریک نشان داد که در آن R نشان دهنده ی توده ی جامد است.

ایجاد بار از طریق جایگزینی همریخت درخاک رس و سایر ذرات خاک رخ میدهد و در آن یونهای داخل ساختار شبکه ای  با یونهای محلول جایگزین می شوند( مثلا: جایگزینی سیلیسیم با آلومینیوم ).

وقتی که سطح کلویید یا ذره باردار می شود، برخی یونهای بار مخالف ( که به آنها یونهای نظیر میگویند) به سطح می چسبند.

این یونها، به سبب قدرت کافی نیروهای الکتروستاتیکی و وان دروالسی، در جای خود باقی می مانند تا بر تغییرات گرمایی فایق شوند.

گرداگرد این لایه ی ثابت یونی یک لایه ی پخشی یونی وجود دارد، که تغییرات گرمایی مانع تشکیل لایه ی متراکم دوگانه از آن میشود.

اگر ذره ای در یک محلول الکترولیتی قرار داده شود

وجریان الکتریکی از آن علور کند، آن ذره، بسته به بار سطحی خود،

به یکی از الکترودها جذب میشود و ابری از یونها را به دنبال خود می کشد.

ترسیب شیمیایی فاضلاب

در عملیات تصفیه ی فاضلاب، گاه پتانسیل را در سطح ابر ( که به آن سطح برش میگویند) اندازه گیری میکنند.

مقدار به دست آمده را پتانسیل زتا میخوانند.

از لحاظ نظری، پتانسیل زتا باید با پتانسیل اندازه گیری شده در سطح در برگیرنده ی لایه ی ثابت یونی چسبیده به ذره، برابر باشد.

کاربرد مقدار اندازه گیری شده ی پتانسیل زتا محدود است،

زیرا این مقدار نسبت به ماهیت اجزای محلول متغیر است و از این رو اندازه گیری آن تکرار پذیر نیست.

واکنش های مربوط به زاج، آهک، فروسولفات  و آهک، فریک کلرید، فریک کلرید وآهک و فریک سولفات و آهک بررسی میکنیم:

واکنش شیمیایی آب: آلومینیوم هیدروکسید نامحلول لخته ای ژلاتینی است که بتدریج در فاضلاب ته نشینی میشود و مواد معلق را با خود خارج میکند و تغییرات دیگری نیز به وجود می آورد.

زاج: هنگامی که به فاضلاب حاوی کلسیم و منیزیوم بیکربنات زاج می افزاییم، واکنشی به شکل زیر رخ میدهد:

۱۳۶×۳                                                    ۱۰۰×۳ به شکل CaCO₃                                                                  ۷×۶۶۶

A1₂(SO₂)₃.۱۸H₂O                        +                           ۳Ca(HCO₃)₂                                          ↔                       ۳ CaSO₂

۲×۷۸                                            ۶×۴۴                   ۱۸×۱۸

+                           ۲A1(OH)₃                                    ۶ CO₂            +    ۱۸H₂O

(۱٫۷)                       کربن دیوکسید                             آلومینیوم هیدروکسید

اعداد بالای فرمولهای شیمیایی جمع وزنهای مولکولی مواد مختلف است و بنابراین نشانگر مقدار هریک از آن مواد است.

 

اگر به جای نمک کلسیم از منیزیوم بیکربنات استفاده شود، واکنش دقیقاً مشابه خواهد بود.

چون قلیاییت رابطه ی (۱٫۷) بصورت کلسیم بیکربنات  (CaCO₃)داده شده است که وزن مولکولی آن ۱۰۰ است، مقدار قلیاییت لازم برای واکنش با ۱۰  mg/1 زاج عبارت است از

=۴,۵ mg/1 0 mg/1×و۱۰

اگر مقدار قلیاییت موجود کمتر از این باشد، باید مقداری به آن اضافه کرد. درصورت لزوم آهک را عموماً به این منظور اضافه  میکنند، اما این کار در تصفیه ی شیمیایی فاضلاب به ندرت ضرورت می یابد.

آهک:

هنگامی که فقط آهک را به منزله ی ماده ی رسوب دهنده اضافه کنیم، اصول زلال کنندگی آب با واکنشهای زیر توصیف می شود:

واکنش شیمیایی آب:

۱۸×۲                               ۱۰۰                                                          ۴۴به شکلCO₂                   ۵۶           به شکلCaO

Ca(OH₂)                           +                        H₂ CO₃                          ↔                       CaCO₃               +               ۲H₂O

(۲٫۷)                           کلسیم بی کربنات                                            کربنیک اسید                                      کلسیم هیدروکسید

 

۱۸×۲                               ۱۰۰×۲                                                     ۱۰۰به شکلCO₂                ۵۶           به شکلCaO

Ca(OH₂)                           +                   Ca(HCO₃ )                         ↔                       CaCO₃               +               ۲H₂O

(۳٫۷)                           کلسیم کربنات                                            کلسیم بی کربنیک                                              هیدروکسید

 

بنابراین، باید مقدار کافی آهک افزود تا با تمام کربنیک اسید آزاد وکرنیک اسید بی کربناتها ( کربنیک اسید نیم وابسته ) ترکیب شود و کلسیم بی کربنات را ، که به منزله ی لخته ساز عمل میکند، به وجود آورد. هنگامی که آهک به تنهایی مصرف می شود، مقدار مورد نیاز آن بسیار بیشتر از زمانی استکه از سولفات آهن نیز استفاده می شود.

در مواردی که فاضلاب صنعتی اسیدهای معدنی یا نمکهای اسیدی به فاضلاب وارد کرده باشد، باید قبل از ترسیب، این موارد را خنثی سازیم.

فروسولفات و آهک:

اکثر اوقات، فروسولفات را نمیتوان به منزله ی تنها ماده ی رسوب دهنده به کار برد، زیرا برای تشکیل ماده ی رسوب دهنده آهک نیز باید اضافه شود.

در رابطه ی (۴٫۷)، واکنش با فروسولفات تنها نشان داده شده است.

۲۷۸                               CaCO₃ ۱۰۰به شکل                     ۱۷۸                      ۱۳۶                       ۷×۱۸

FeSO₄.۷H₂O             +           CA(HCO₃)₂                     ↔      Fe(HCO₃)₂      +      CaSO₄       +     ۷H₂O

فروسولفات            کلسیم بی کربنات                    فروبی کربنات                                 کلسیم سولفات             (۴٫۷)

 

 

اگر اکنون آهک را به شکل Ca(OH)₂ بی افزاییم، واکنشی که انجام می شود بدین قرار است :

 

۱۷۸                         CaO به شکل ۲×۵۶                                       ۸۹,۹                   ۲×۱۰۰                  ۲×۱۸

Fe(HCO₃)₂         +             ۲Ca(OH)₂               ↔              Fe(OH)₂             +    ۲CaCO₃          +    ۲H₂O

فرو بی کربنات       کلسیم هیدروکسید                  فروهیدروکسید                               کلسیم کربنات                   (۵٫۷)

 

بعداً فروهیدروکسید با اکسیژن محلول در فاضلاب به شکل دلخواه نهایی، یعنی فریک هیدروکسید، کسید می شود.

 

۴×۸۹,۹                                    ۳۲                                      ۲×۱۸                                             ۴×۱۰۶,۹

۴ Fe(OH)₂        +                     O₂                     +              ۲H₂O                          ↔             ۴Fe(OH)₃               (۶٫۷)

فروهیدروکسید                اکسیژن                                               فریک هیدروکسید

فریک هیدروکسید غیر محلول به شکل یک لخته ی توده ای ژلاتینی شبیه به لخته ی زاج تشکیل می شود.

قلیاییت لازم برای رسیدن به مقدار ۱۰ mg/1 فروسولفات برابر است با :

۱۰, ۰ mg/1×= ۳,۶ mg/1

آهک لازم برابر است با:

 

۱۰, ۰ mg/1×= ۴ mg/1

اکسیژن لازم برابر است با:

۱۰, ۰ mg/1×=۰,۲۹ mg/1

چون تشکیل فریک هیدروکسید به حضور اکسیژن محلول بستگی دارد، واکنش رابطه ی (۶٫۷) نمیتواند در فاضلاب عفونی یا فضولات صنعتی فاقد اکسیژن تکمیل شود.

فریک سولفات می تواند جای فروسولفات را بگیرد و اغلب استفاده از آن نیاز به افزودن آهک و شرط وجود اکسیژن محلول را رفع می کند.

 

فریک کلرید:

واکنش های فریک کلرید چنین اند:

 

۱۶۲,۱                            ۳×۱۸                               ۱۰۶,۹

FeCI₃              +            ۳ H₂O            ↔            Fe(OH)₃                 +۳H⁺+۳CI⁻ (۷٫۷)

فریک کلرید   آب                               فریک هیدروکسید

 

۳H⁺               +               ۳HCO-₃           ↔     ۳H₂CO₃                          (۸٫۷)

بی کربنات                      اسیدکربنیک

 

 

فریک کلرید و آهک:

واکنشهای فریک کلرید و آهک چنین اند:

۲×۱۶۲                                        CaOبه شکل۳×۵۶                               ۳×۱۱                                     ۲×۱۰۶,۹

۲FeCI₃                   +                        ۳Ca(OH)₂              ↔              ۳CaCI₂               +                ۲Fe(OH)₃          (۹٫۷)

فریک کلرید                           کلسیم هیدروکسید کلسیم کلرید                                            فریک هیدروکسید

 

فریک سولفات وآهک:

واکنشهای فریک سولفات وآهک چنین اند:

۴۰۰                                         CaOبه شکل۳×۵۶                               ۴۰۸                                              ۲×۱۰۶,۹

Fe₂(S0₄)₃                 +             ۳Ca(OH)₂                        ↔          ۳CaSO₄                +                 ۲Fe(OH)₃        (۱۰٫۷)

فریک سولفات                        کلسیم هیدرکسید کلسیم سولفات                                              فریک هیدروکسید

 

 

واکنش شیمیایی آب: ترسیب شیمیایی برای جداسازی فسفر 

جداسازی فسفر از فاضلاب عبارت است از ترکیب فسفات با مواد جامد معلق و سپس جداسازی همان مواد جامد.

فسفر را میتوان  با مواد جامد زیست شناختی ( ماننند میکروارگانیزمها) و یا با رسوب سازهای شیمیایی ترکیب کرد.

 

واکنش شیمیایی آب: روش های جداسازی فسفر

مواد شیمیایی مورد استفاده در جداسازی فسفر شامل نمکهای فلزی و آهک است.

معمولترین نمکهای فلزی مورد استفاده فریک کلریدو آلومینیوم سولفات ( زاج )اند.

از فروسولفات و فروکلرید، که به صورت محصولات جانبی عملیات فولادسازی بدست می آیند ( مایع اسید شویی)، نیز استفاده می شود.

از پلی مرها نیز به همراه نمکهای آهن و زاج به طور موثری استفاده شده است.

آهک به سبب افزایش زیاد وزن لجن تولید شده در مقایسه با لجن نمکهای فلزی و نیز به دلیل مشکلات بهره برداری و نگهداری ناشی از جابه جا کردن، ذخیره سازی و تغذیه ی آهک، این ماده کمتر از بقیه ی مواد مورد استفاده قرار گرفته است.

ترسیب فسفر از فاضلاب در چندین نقطه ی مختلف در نمودار جریان فرآیند ممکن است.

موقعیتهای عمومی که در آنها فسفر را میتوان جدا کردبدین صورت قابل دسته بندی اند.

  1. پیش ترسیب
  2. ترسیب همزمان
  3. پس ترسیب

پیش ترسیب:

افزودن مواد شیمیایی به فاضلاب خام به منظور ترسیب شیمیایی فسفر در تاسیسات ته نشینی اولیه را اصطلاحاً پیش ترسیب می نامند.

فسفات ترسیب شده به همراه لجن اولیه جدا می شود.

ترسیب همزمان:

افزودن مواد شیمیایی به منظور تشکیل رسوباتی که همراه با لجن زیست شناختی جدا میشود را “ترسیب همزمان ” می نامند.

مواد شیمیایی را می توان به خروجی تاسیسات  ته نشینی  اولیه ، محلول آمیخته ( در فرآیند لجن فعال شده ) یا قبل از ته نشینی ثانویه به خروجی فرایند تصفیه ی زیست شناختی اضافه کرد.

پس ترسیب:

پس ترسیب عبارت است ازافزودن مواد شیمیایی به خروجی تاسیسات ته نشینی ثانویه و جداسازی رسوبهای شیمیایی حاصل از آن.

در این فرآیند،رسوبهای شیمیایی معمولاً در تاسیسات ته نشینی جداگانه یا در صرافیهای جریان خروجی جدا می شوند.

شیمی جداسازی فسفات:

ترسیب شیمیایی فسفر به وسیله ی افزودن نمکهای یونهای فلزی چند ظرفیتی که تشکیل دهنده ی فسفاتهای تقریباً محلول اند، انجام می شود.

یونهای فلزی چند ظرفیتی مورد استفاده عبارت اند از کلسیم دو ظرفیتی [Ca (II)]، آلومینیوم سه ظرفیتی [A1 (III)]، و آهن سه ظرفیتی  [Fe (III)].

چون شیمی ترسیب فسفات با کلسیم، کاملاً متفاوت با ترسیب با آلومینیوم و آهن است.

کلسیم را معمولاً به صورت آهک،  Ca (OH)₂، اضافه میکنند.

از روی رابطه هایی که قبلا داده شد میبینیم که هنگامی که آهک به آب اضافه می شود با قلیاییت طبیعی بیکربنات واکنش میکند تا CaCO₃ رسوب کند. با تجاوز Ph فاضلاب از حدود ۱۰، یونهای اضافی کلسیم در آن هنگام، مطابق با رابطه ی (۱۱٫۷)، واکنش میکنند تا هیدروکسیلاپتیت Ca₁₀ (PO₄)₆(OH)₂ رسوب کند.

ترسیب فسفات با کلسیم مطابق واکنش زیر انجام می شود.

۱۰Ca⁺۲+۶PO⁻۳₄+ ۲OH⁻  ↔Ca₁₀(PO₄)₆(OH)₂                                ←        (۱۱٫۷)

 

 

 

فرایندهای واحد شیمیایی

فرایندهای تصفیه آب و فاضلاب، فرایندهایی را که در آنها واکنشهای شیمیایی ایجاد کننده ی تغییر باشند فرایندها واحد شیمیایی میخوانند .

در حوزه ی تصفیه ی فاضلاب، فرآیندهای واحد شیمیایی را معمولاً به همراه عملیات واحد فیزیکی و فرآیندهای واحد زیست شناختی بکار میبرند تا اهداف تصفیه را برآورده سازند.

استفاده از مواد شیمیایی مختلف به منظور بهبود نتایج سایز عملیات و فرآیندها نیز بطور مختصر مطرح شده است.

در این بحث ها، دانستن مبانی علم شیمی از سوی خواننده مفروض است.

برخی از فرآیندهای واحد، مانند ترسیب شیمیایی برای جداسازی فسفر، جذب سطحی کربن برای جداسازی ترکیبات آلی، وکلرزنی نقطه ی شکست برای نیتروژن خواهد بود.

در بررسی کاربرد فرآیندهای واحد شیمیایی زیر، باید به خاطر بسپاریم

که یکی از نقاط ضعف ذاتی اکثر فرایندهای واحد شیمیایی ( جذب سطحی کربن فعال شده مستثنی است)، در مقایسه با عملیات واحد فیزیکی، این است که اینها فرآیندهایی هستند که با افزودنیهای شیمیایی انجام می شوند.

برای جدا کردن ماده ای از فاضلاب، اغلب ماده ی دیگری به آن افزوده میشود.

در نتیجه ، همواره با یک افزایش خالص به اجزای محلول در فاضلاب روبه رو هستیم.

مثلاً؛ وقتی برای بالا بردن کارآیی رسوبگذاری ساده، مواد شیمیایی اضافه میکنیم. مقدار کل غلظت مواد جامد محلول در فاضلاب افزایش می یابد.

اگر قرار باشد فاضلاب تصفیه شده به چرخه ی مصرف بازگردد، این نکته می تواند عامل مهمی باشد.
این نوع فرآیند به دلیل مسئله ی افزودن مواد در تقابل با عملیات واحد فیزیکی و فرایندهای واحد زیست شناختی قرار میگیرد،

که این دو را میتوان از آن جهت که ماده ای از فاضلاب جدا می کنند، کسرکننده توصیف کرد.

یکی دیگر از نقاط ضعف فرآیندهای واحد شیمایی آن است که همگی آنها از نظر هزینه ی عملیاتی گران و پرخرج اند. هزینه ی بعضی از این مواد شیمیایی وابسته به هزینه ی انرژی است و میتوان انتظار داشت که به همان نسبت افزایش یابد.

-ترسیب شیمایی

ترسیب شیمایی در فرایندهای تصفیه ی آب و فاضلاب عبارت است از افزودن مواد شیمیایی برای تغییر حالت فیزیکی مواد جامد محلول و معلق و تسهیل جداسازی آنها از طریق رسوبگذاری.

این تغییر در برخی موارد نازل است و جداسازی با به دام افتادن مواد در یک رسوب حجیم که

در درجه ی اول حاوی خود ماده ی لخته کننده است انجام می شود.

افزایش خالص اجزای محلول در فاضلاب نتیجه ی دیگر افزودن ماده ی شیمایی است.

در کنار عملیات مختلف فیزیکی، از فرایندهای شیمیایی نیز به منظور تصفیه ی ثانویه کامل فاضلاب تصفیه نشده،

از جمله جداسازی نیتروژن یا فسفر، یا هر دو استفاده شده است.

فرایندهای شیمیایی دیگری نیز برای حداسازی فسفر از طریق ترسیب شیمیایی ابداع شده اند و به گونه ای طراحی می شوند که با تصفیه ی زیست شناختی همراه شوند.

ترسیب شیمیایی به منظور بهبود عملکردتصفیه خانه

 

در گذشته ، هنگامی از ترسیب شیمیایی برای افزایش میزان جداسازی مواد جامد معلق و BOD استفاده می شد که

  1. تغییرات فصلی در غلظت فاضلاب وجود داشت ( مانند فاضلاب کارخانه ی کمپوت سازی)
  2. جد متوسط تصفیه ی مورد نظر
  3. کمک به فرایند رسوبگذاری لازم بود.

از حدود سال ۱۹۷۰ به این طرف، نیاز به جداسازی بیشتر ترکیبات آلی و مواد مغذی ( نیتروژن و فسفر)

موجود در فاضلاب باعث توجه دوباره به ترسیب شیمیایی شده است.

در سالهای گذشته از مواد مختلفی بعنوان رسوب دهنده استفاده شده است.

میزان زلالی حاصل به مقدار مواد شیمیایی مصرف شده و دقت کنترل فرایند بستگی دارد. با ترسیب شیمیایی می توان پساب زلالی، که عمدتاً فاقد مواد معلق و یا حالت کلوییدی باشد، بدست آورد.

بین ۸۰ تا ۹۰% کل مواد معلق، ۴۰ تا ۷۰ درصد BOD پنج روزه،

۳۰ تا ۶۰ درصد COD و ۸۰ تا ۹۰% باکتریها را میتوان با ترسیب شیمیایی جدا کرد.

در مقابل، با استفاده از رسوبگذاری متعارف،

فقط ۵۰ تا ۷۰ % کل مواد معلق و ۳۰ تا ۴۰ % مواد آلی ته نشین و جدا می شوند.

مواد شیمیایی افزوده شده به فاضلاب با موادی که یا موادی که یا معمولاً

در فاضلاب موجودند یا به همین منظور اضافه شده اند واکنش میکنند.

زلال سازی، انغقادسازی و لخته گذاری

کاهش مواد معلق آب یا فاضلاب را زلال سازی می گویند. مواد معلق آب می توانند ذرات درشت و سنگینی باشند که به راحتی با ته نشینی ساده از آب جدا می شوند و یا ذرات بسیار زیری باشند که طبیعت کلوئیدی داشته و جداسازی آنها از آب مستلزم تمهیدات بسیار پیچیده ای باشد.

دیده میشود که سرعت نهایی سقوط‌‌‌‌‌‌ ut هر ذره با مربع اندازه قطر ذرات d2ᵨ   متناسب است.

بنابراین ذراتی با ابعاد میکرونی، ساعت ها طول می کشد تا ته نشین شوند. با درشت کردن ذرات در حدودمیلیمتر، زمان سقوط یک متری در آب به حدود ثانیه کاهش می یابد.

از نظر مهندسی زمان بیش از چند ساعت برای جداسازی قابل قبول نیست.

جدول : ویژگی های ذرات به چگالی ۲٫۶۵ از نظر ابعاد و سرعت  ته نشینی

زمان لازم برای سقوط یک متری در آب

مساحت کل ذرات

درشتی

قطر ذره ( میلی متر)

۱ ثانیه

۱۰ ثانیه

۱۲۵ ثانیه

۱۰۸ ثانیه

۱۸۰  ساعت

۷۵۵ روز

 

۳٫۱۴ سانتی متر مربع

۳۱٫۴ سانتی متر مربع

۳۱۴ سانتی متر مربع

۰٫۳۱۴ سانتی متر مربع

۳٫۱۴ سانتی متر مربع

۳۱٫۴ سانتی متر مربع

 

شن

شن ریز

ماسه

ماسه ریز

اندازه باکتری

ذرات کلوییدی

۱۰

۱

۰٫۱

۰٫۰۱

۰٫۰۰۱

۰٫۰۰۰۱

 

·         منظور مساعت کل ذرات کروی است که دارای حجمی برابر با حجم یک ذره کروی  به قطر ۱۰ میلی متر هستند.

انعقادسازی و لخته گذاری فرآیندهایی هستند

که در آن ذرات بسیار ریز کدریت و رنگ به صورت توده هایی به اندازه کافی درشت در می آیند که حذف آنها به روش های مختلف فیزیکی مثل ته نشینی، فیلتراسیون  و یا شناوری با سرعت معقولی انجام پذیر می شود.

انعقادسازی و لخته گذاری پدیده های پیچیده ای هستند که هنوز هم کاملاً شناخته نشده اند هرچند که تئوری هایی در این مورد ارائه شده است.

ذرات بسیار ریز و یا کلوئیدی که دارای ابعادی حتی کمتر از میکرون هم هستند، معمولاً در آب دارای بار الکتریکی منفی هستند. بارهای همنام ذرات باعث میشوند که این ذرات تمایلی به مجتمع شدن در کنار یکدیگر را نداشته باشند. که اصطلاحاً میگویند ذرات پایدار هستند.

بنابراین اولین گام برای مجتمع کردن( درشت کردن ) این ذرات ریز، مستلزم حذف و یا کاهش بار الکتریکی این ذرات تا حدی است که در اثر برخورد با یکدیگر، نیروهای جاذبه بین ذرات بر نیروهای دافعه الکتریکی ناشی از بارهای همنام فائق آیند که در صورت اصطلاحاً می گویند ذرات ناپایدار شده اند.

فرآیند ناپایدارکردن ذرات در اثر حذف یا کاهش دافعه الکتریکی و در نتیجه درشت تر شدن ذرات را انعقاد سازی میگویند.

درشت تر شدن ذرات ( با جمع شدن دو و یا چند ذره در کنار یکدیگر ) که در اثر حذف یا کاهش دافعه الکتریکی، برخوردهای آنها منجر به اجتماع ذرات میشود را لخته سازی نیز میگویند.

 

مکانیسم انعقادسازی در زلال سازی آب

برای آنکه بتوان ذرات ریز را به ذرات درشت تر برای زلال سازی آب تبدیل کرد دو شرط لازم است:

الف- برخوردبین ذرات: وقتی امکان پذیر است که نسبت به همدیگر حرکت داشته باشند.

 ب- جاذبه بین ذرات: شرط لازم برای آنکه ذرات در اثر برخورد به هم بچسبند و ناپایدار شوند.

تئوری تحرک ذرات در مکانیکی ذرات و سیالات بحث می شود.

برخوردبین ذرات:

می تواند به دلایل مختلفی انجام شود:

الف- برخورد ناشی از جنبش گرمایی که مرسوم به نفوذ براونی می باشد. این نوع برخورد برای ذرات کلوییدی کوچکتر از یک میکرون مهم است.

ب- برخورد اختلاطی که ناشی از هم زدن مکانیکی است. در اثر هم زدن مکانیکی، سرعت مایع هم از نظر فضایی ( از نقطه ای به نقطه دیگر) و هم از نظر زمانی از لحظه ای به لحظه دیگر، تغییر می کند. در اثر هم زدن مکانیکی تقریباً فقط ذرات درشت تر از یک میکرون با هم جمع می شوند.

در واقع ذرات باید به اندازه بیش از یک میکرون درشت شده باشند تا به واسطه هم زدن مکانیکی باهم مجتمع شوند.

ج- برخورد ناشی از ته نشینی دیفرانسیلی : ذرات درشت تر به علت سرعت ته نشینی بیشتر درحین ته نشینی ممکن است با ذرات ریزتر( که سرعت کمتری دارند) برخورد کنند.

 

ناپایدار کردن ذرات:

ذره ناپایدار ذره ای است که تمایل به جمع شدن با ذرات دیگر را دارد چون از نظر ترمودینامیکی ذرات با تجمع به سطح انرژی پایین تری دست می یابند. اما ذرات ریز باردار معلق در آب تمایل دارند به صورت منفرد در آب باقی بمانند.

چرا ذرات ریز معلق در آب، باردار هستند؟

به دلایل مختلفی، ذرات ریز معلق در آب باردارمی شوند که یکی از مهم ترین دلایل آن جذب سطحی بارهای منفی می باشند.

مهم ترین نیروی دافعه بین ذرات، نیروی دافعه الکترواستاتیکی است که ناشی از تداخل پتانسیل بار الکتریکی ذرات می باشد.

تئوری لایه مضاعف الکتریکی برای توصیف آرایش یون ها در اطراف  سطح باردار به کار می رود.

از مهمترین نتایج این تئوری عبارتند از :

الف- رابطه تغییر پتانسیل با فاصله از سطح ذره بصورت توانی است.

ب- پتانسیل حاصل ازبار روی سطح ذره را می توان با دستگاه الکتروفروسیس اندازه گرفت.

این پتانسیل اندازه گیری شده، دقیقا برابر پتانسیل روی سطح ذره نیست بلکه برابر پتانسیل روی نزدیکترین صفحه از مایع است که تحت تاثیر میدان الکتریکی حرکت میکند. این پتانسیل را زتاپتانسیل میگویند.

ج- زتاپتانسیل کمیت مهمی است که میتوان بر اساس مقدار آن در مورد بزرگی دافعه الکتریکی ذره باردار قضاوت کرد.

د- دامنه نفوذ پتانسیل دافعه الکتریکی، تحت تاثیر قدرت یونی ( تعداد یون ها و ظرفیت هر یک از یون ها) می باشد، به گونه ای که اگر یک الکترولیت قوی به محلول اضافه شود این دامنه نفوذ به شدت کاهش می یابد.

 

 

نیروی جاذبه

در زلال سازی آب بین ذرات ناشی از نیروی واندروالسی بوده و این نیرو که در هر صورت بین ذرات وجود دارد ، تحت تاثیر شدید فاصله بین دو ذره است.

در واقع پایداری و ناپایداری یک ذره بستگی به تاثیر مجموع پتانسیل جاذبه واندروالس و پتانسیل دافعه الکتریکی دارد.

در فاصله بسیار کم دو ذره، مجموع پتانسیل شامل چاه جاذبه می شود که معرف پیوند شیمیایی است.

در فاصله های نسبتاً کم دو ذره، پتانسیل مجموع، می تواند از ماکزیممی بگذرد که معرف پتانسیل دافعه است ( منحنی  i) و میتوان آن را مثل سدی دانست که از نزدیکتر شدن دو ذره جلوگیری میکند.

هرچه این سد بزرگتر باشد، امکان تجمع دو ذره کمتر است و دو ذره برای زلال سازی پایدار می مانند. برای ناپایدارکردن دو ذره باید که این سد پتانسیل دافعه به جاذبه تبدیل شود.

می توان با استفاده از الکترولیت ها ، دامنه نفوذ پتانسیل دافعه ذرات باردار را کاهش داد. اگر این کاهش به قدری باشد که این سد دافعه کاملاً از بین رفته (منحنی iii) و یا مقدار آن به انداره ای کوچک شود که پتانسیل مجموع، در فاصله های نسبتاً کم دو ذره، صفر و یا اندکی منفی ( جاذبه) گردد ( منحنی ii) در آن صورت برخوردهای نامنظم براونی ناشی از جنبش گرمایی میتواند منجر به برخوردهای موثری گردد که باعث ناپایداری ذرات شده و در نتیجه به هم بچسبند ( ایجاد لخته ) و اگر فاصله ذرات به حدود چاهک پتانسیل کاهش یابد در آن صورت لخته تشکیل شده میتواند از پایداری کافی برای سقوط در حوضچه ته نشینی برخوردار شود.

پمپهای تزریق مواد شیمیایی

پمپهای تزریق موادشیمیایی :، که برای سیستم های اُسمزمعکوس با ظرفیت کمتر از ۲۵۰gpm مورد استفاده قرار میگیرند، معمولا از نوع سولنوییدی هستند.

یک سولنویید الکتریکی، دیافراگم را به جلو و عقب می راند.

شیرهای یکطرفه موجود در ورودی و خروجی محفظه دیافراگم مستقیماً موجب انتقال سیال به داخل محفظه و هدایت آن به سمت لوله خروجی پمپ می شوند.

استروک پمپ قابل تنظیم است و می توان آن را  بر روی یک مقدار ثابت تنظیم کرد که این، مشخص کننده ی درصدی از حداکثر کشش سولنویید است که دیافراگم را به سمت مکش می راند.

همچنین سرعت سولنویید داخل پمپ قابل تنظیم است، یا اینکه می توان سرعت آب را با استفاده از یک کنترل کننده ی ابزار دقیق خارجی کنترل کرد.

میزان مقرر سرعت، مشخص کننده فرکانس استروک پمپ است. میزان مقرر استروک به حداکثر درصد خروجی پمپ بستگی دارد. اگر میزان مقرر سرعت و استروک پمپ مشخص باشد، جریان خروجی پمپ، طبق رابطه زیر محاسبه میشود.

                                                  حداکثر خروجی پمپ ×% سرعت ×% استروک = خروج روزانه پمپ

میزان مقرر استروک و سرعت پمپ، منحصراً با توجه به میزان رقیق کردن مواد شیمیایی تنظیم می شود تا غلظت مواد شیمیایی مورد نظر در آب خوراک به دست آید.

تنظیم بر روی سرعت بالابه حل کردن مواد شیمیایی

در جریان کلی کمک خواهدکرد. از تنظیم پمپ بر روی سرعت پایین باید احتناب شود، مگر اینکه سیستم برای تزریق مواد شیمیایی در مسیر پایین دست طراحی شده باشد.

اکثر پمپهای سولنوئیدی دارای یک حداقل میزان استروک هستند تا از آسیب دیدگی زود هنگام پمپ جلوگیری شود. اگر میزان استروک پمپ بسیار زیاد باشد موجب کا هش عمر مفید دیافراگم  میشود.

 

لازمه ی محافظت از یک پمپ تزریق، این است که تمام مسیرهای ورودی به آن و مکش دیافراگم پر از آب باشند.اگر حبابهای هوا در مسیر ورودی یا دیافراگم وجود داشته باشند.

 بیشتر از آنچه که در خروجی از پمپ باید فشرده شوند، تحت فشار استروک پمپ، فشرده می شوند  و در نتیجه ، حبابهای هوامانع از پمپ شدن سیال می شود.

پمپهای تزریق مواد شیمیایی: تست پمپ با مواد شیمیایی قوی ، خطرناک است،

زیرا احتمال پاشیدن مواد شیمیایی بر روی پرسنل وجود دارد.

در صورت امکان، ابتدا پمپ باید با آب آزمایش شود و سپس ماده شیمیایی اضافه گردد.

پوشیدن لباس ایمنی و استفاده از محافظ سر و صورت و استفاده از دستکش ، الزامی است

و اگر لازم باشد که یک پمپ تزریق مستقیماً با ماده شیمیایی آزمایش شود ( و یا در هنگام ساختن محلول در تانک برای مصرف روزانه)، نکات ایمنی ارایه شده توسط شرکت سازنده باید مدنظر قرار گیرد.

هنگام تست پمپ با آب، به منظور حذف فشار برگشتی، مسیر خروجی سیال باید از پمپ جدا شود.

( توجه: یک شیر یکطرفه باید در محل تزریق نصب شود تا از نفوذ سیال پروسسی به داخل پمپ و تانک تزریق، جلوگیری به عمل آید.)

کاهش فشار برگشتی، امکان تخلیه هرگونه هوای اضافی در داخل لوله توسط پمپ را آسانتر میکند. لوله مکش پمپ قابل جدا شدن می باشد تا بتوان آن را بصورت دستی پر از آب نمود. این لوله باید مجدداً به پمپ متصل شود تا از تحلیه آب آن جلوگیری شود. تا زمانی که پمپ در حال تست است و هوای داخل آن تخلیه نشده است، باید با حداکثر استروک و سرعت در سرویس قرار گیرد.

پمپ و لوله مکش آن باید پایینتر از سطح مایع داخل تانک قرار داشته باشند. این کار، بخصوص هنگامی مفید است که ماده شیمیایی که پمپ می شود، نظیر هیپوکلریت سدیم یا پراکسید هیدروژن، از خود گاز متصاعد کنند.

تانکهایی که برای مصارف روزانه مواد شیمیایی مورد استفاده قرار میگیرند، طوری طراحی شده اند که پمپ تزریق مواد شیمیایی هم سطح با کف تانک باشد و لوله مکش پمپ مستقیماً به کف تانک متصل شود.

پمپهای تزریق مواد شیمیایی:

لوله هایی می توانند برای اتصال

به پمپ تزریق مورد استفاده قرار گیرندکه فقط توسط کارخانه ی سازنده ی پمپ، تولید و یا پیشنهاد شوند. اتصالات پمپ با قطر و ضخامت مشخصی طراحی شده اند.

حتی به مقدار بسیار ناچیز موجب بروز نشتی و اشکالات پیش بینی نشده میشود. 

جهت حداکثر فشردگی اتصالات لوله که توسط اکثر سازندگان پمپ مورد استفاده قرار می گیرد،

قبل از اینکه مهره ی آنها بسته شود، لوله ها باید تا حد امکان به داخل اتصالات فشار داده شوند.

پیشنهاد میشود که جهت پمپ کردن مواد شیمیایی خطرنام و زننده و (یا بدبود)

یک لوله شفاف و قطور که با ماده شمیایی سازگاری داشته باشد- دور لوله ها و جفت کننده های پمپ نصب شود.

در حالتی که نشتی در لوله های پمپ وجود داشته باشد،

این لوله به عنوان دومین عامل محدود کننده نشتی، عمل خواهد نمود.

استفاده از لوله های شفاف موجب میشود که اگر نشتی وجود داشته باشد،

قابل رویت باشد تا محل نشتی، سریع ترمیم گردد.

دومین عامل محدود کننده

ممکن است در جاهای معینی مورد استفاده قرار گیرد. این گفته در مورد تانکهایی که برای مصارف روزانه مورد استفاده قرار میگیرند به خوبی صادق می باشد.

یک شیر یکطرفه فنردار ضد سیفونی باید در مسیر خروجی

پمپ در نقطه تزریق به جریان آب خوراک به اُسمزمعکوس نصب شود.

اینکار مانع برگشت جریان به داخل مسیر لوله تزریق میشود. اگر لوله اصلی، تحت فشار خلاء قرار گیرد،

به دلیل مجهز بودن شیر به فنر، از سیفونی شدن ماده شیمیایی موجود در لوله جلوگیری میشود.

خلاء در سیستمهای اُسمزمعکوس که لوله ی مسیر اب دورریز و یا آب محصول آنها پایینتر

از سطح تانک تزریق مواد شیمیایی قرار دارد، اتفاق می افتد. فنر موجود در شیر، خلاء بین ۳ تا ۵psig را تحمل میکند.

به این معنا که لوله ی مسیر آب دورریز و آب محصول،

حداکثر می توانند بین ۷ تا ۱۲ فوت ، پایینتر از سطح تانک تزریق مواد شیمیایی قرار بگیرند.

کل مواد جامد محلول (TDS)

TDS در آب شیرین کن:  اندازه گیری مقدار کل غلظت آلودگیها، بصورت وزنی است. این امر برای سامانه های اُسمزمعکوس میدانی مهم است زیرا اغلب ، برای ارزیابی کارایی سامانه ، استفاده میشود.

سازندگان غشا به زدودن نمک حل شده، مشخصات دفع المانی که سدیم کلرید حل شده را به کار میبرند، سرعت میبخشد؛ هرچند، خیلی از سامانه های عملیاتی اُسمزمعکوس با منابع آب شامل محدوده ی وسیع تر نمکها حل شده نسبت به سدیم کلرید سروکار دارند.

هنگامی که پیامدهای کارایی، دقیقا ارزیابی میشود، آنها روی کارایی بر اساس مقدار TDS که باصاف نمودن و سپس تبخیر تمامی باشد؛ اصرار می ورزند.

وزن باقیمانده ، سپس مقدار TDS را روی حجم نمونه ی آب اصلی بکار میبرند.

با استفاده از این روش، سازندگان غشا، از پیامدهای گازهای حل شده، با استفاده از دفع ضعیف المان های غشایی اُسمزمعکوس ، اجتناب می ورزند. این گازها نتایج آنالیز و قرائتهای رسانایی را صورت نامتوازن نشان میدهد.

قلیائیات

TDS در آب شیرین کن:

قلیائیات شامل آنیون هایی است که یون هیدروژن را از محلول حذف می کنند و شامل بی کربنات، کربنات و هیدروکسیل است.

این ها یون هیدروژن را حذف میکنند. بنابراین نسبت بین یون های هیدروژن و هیدروکسیل جابه جا می شود.

این عمل باعث بالا رفتن PH آب میگردد.

اکثراً و نه در همه ی موارد، قلیائیات در آبهای طبیعی به شکل (فرم) قلیائیات بی کربنات است. قلیائیات بی کربنات (HCO₃) که توسط مواد شیمیایی که در تیتراسیون بکار می رود به دست می آید؛ بنام قلیائیات متیل اورانژ نیز شناخته می شود.

در PH کمتر ۸٫۳ قلیائیات بی کربنات در حال تعادل با غلظت CO₂ به صورت حل شده خواهد بود.

 

 

قلیائیات  در اکثر آبها

بعنوان بافر PH طبیعی عمل میکند. تبادلات طبیعی بین شکلهای مختلف قلیائیات و CO₂ رخ میدهد تا از تغییر در PH که در اثر آلودگی ایجاد میشود جلوگیری گردد. آب میتواند CO₂ اتمسفر را در خود حل کند و H₂CO₃ تشکیل می شود.

آب اسیدی تمایل دارد که کلسیم کربنات زمین را در هنگام عبور آب از زمین در خود حل کند این انحلال تا زمانی که PH آب افزایش یابد، رخ میدهد و بیشتر از این نسبت به کلسیم کربنات تهاجمی عمل نمیکند.

اگر آب، نسبت به بی کربنات ، فوق اشباع شود و آب؛ هنوز اسیدی باشد، بی کربنات اضافی به CO₂ تبدیل خواهد شد.

چنانچه آب از CO₂ فوق اشباع شود، CO₂ اضافی به صورت گاز به اتمسفر وارد میگردد.

اگر آب از بی کربنات، فوق اشباع شود و بازی شود، آنیون بی کربنات اضافی به آنیون کربنات تبدیل می شود.

اگر به دلیلی آب از یون های کربنات در PH خیلی بازی فوق اشباع گردد، کربنات اضافی از محلول خارج می شودو قلیائیات باقیمانده، به شکل هیدروکسیل وجود خواهد داشت.

به این دلیل توانایی آب برای انخاب قلیائیات بیشتر منابع آبی تقریباً کلسیم کربنات اشباع هستند.

اگر آب در سامانه اُسمزمعکوس تغلیظ شود به احتمال زیاد کلسیم کربنات رسوب می کند.

این پدیده، قبل از اینکه نمک های دیگر تشکیل شوند، به سرعت رخ می دهد.

برای جلوگیری و کنترل ته نشینی کلسیم کربنات در بیشتر سامانه های اُسمزمعکوس نیاز به تجهیرات است.

 

سولفات ها؛TDS در آب شیرین کن

امکان ارتباط، ممکن است از غلظتهای بالای آنیون ها، سولفات ، کلرید، فلوئورید یا نیترات، چنانچه در آب موجود باشد، حاصل میگردد.

حلالیت سولفات هادر آب بسته به غلظت کاتیون های دو ظرفیتی دیگر موجود در آب؛ محدود است.

این کاتیون ها عبارت است از کلسیم و منیزیوم؛ همچنین باریم و استرانسیم خواهند بود.

غلظت سولفات ها معمولاً در آب خام نسبتاً بالاست . همچنین برای کنترل PH به صورت سولفوریک اسید به آب اضافی می شوند.

برای جلوگیری از تشکیل رسوب سولفات در سامانه ی اُسمزمعکوس، معمولاً میزان کاتیون های دو ظرفیتی در آب را یا کاهش می دهند و یا کنترل میکنند.

 

کلریدها؛ TDS در آب شیرین کن

از نقطه نظر تشکیل رسوب، کلریدها خطر کمی برای سامانه ی اُسمزمعکوس دارند. تقریباً تمام نمکهای کلرید در آب حل میشوند.

غلظت بالای کلرید در سامانه ی اُسمزمعکوس سبب خوردگی فولاد ضد زنگ ۳۰۴  میگردد.

چنانچه غلظت کلرید در اُسمزمعکوس به چند هزار ppm برسد،

برای جلوگیری از خوردگی در لوله های با فشار بالا، به فولاد ضد زنگ ۳۱۶ نیاز خواهد بود.

شرکت آریا عمران شریف, TDS در آب شیرین کن

 

فلوئورید

غلظت فلوئورید معمولاً در منابع آب کم است. چنانچه بطور اتفاقی غلظت فلوئورید قابل توجه باشد، کلسیم فلوئورید به سختی در آب حل میشود.

 

نیترات ها

بطور عادی حلالیت نیترات ها نگرانی ندارد. وجود نیترات ها در آب ، در مورد توانایی حذف نیترات، توسط سامانه ی تصفیه؛ موجب نگرانی است.

هنگام نوشیدن آّبهای حاوی نیترات توسط پستانداران ( همچنین انسانها) ، تولید نیتریت میگردد. نیتریت ها در هنگام اکسیژن گیری خون در بدن انسان ، مزاحمت ایجاد میکنند. این پدیده، مشکلاتی را در بچه ها، جنین و دیگر پستانداران ایجاد نیمند. به همین دلیل، بهتر است که غلظت نیترات در آب آشامیدنی کمتر از ۴۰ میلی گرم در لیتر باشد.

نیترات ها مشخصا بازی ضعیفی دارند. این امر بدان معناست که آنها به خوبی توسط اُسمز معکوس زدوده نمیشوند و کمی بصورت رزینهای تبادل آنیونی حفظ میشوند. بسته به غشا در بازیابی سامانه، زدودن نیترات ها توسط اُسمزمعکوس در محدوده ی ۵۰% تا ۹۰% است.

 

 

 دمای آب یکی از آنالیزهای آب است

بررسی طراحی و آنالیزهای آب : دمای آب ، تاثیر شدیدی روی سرعت جریان عبوری از غشا دارد. شرایط زمستان  بایستی در نظر گرفته  شود. مبدل حرارتی برای گرم کردن آب خوراک اُسمزمعکوس به عنوان وسیله ای برای افزایش محصول، مناسب خواهد بود.

این مسئله سبب ایجاد انرژی بیشتر و قیمت گران تر عملیات خواهد شد اما نیاز به تعویض غشا، در سامانه ی اُسمزمعکوس را کاهش خواهد داد. در اینجا می توان از یک پمپ قوی تر ( با سرعتهای متغیر) استفاده کرد تا فشار را در هوای سرد افزایش دهد.

منبع آب خوراک، بایستی در محل استفاده برای غلظت میکروب کش آزمایش شود. میکروب کشهای عمومی مورد استفاده در سامانه های شهری، کلر آزاد یا کلر آمین هستند. این مواد به علت فراریت ، بایستی در محل ، آزمایش شوند؛ به این معنی که اگر اینها را به محل آزمایشگاه انتقال دهید، غلظت آنها به علت تمایل به خارج شدن از آب؛ متغیر خواهد بود.

کیت های آزمایشگاهی

کیتهای آزمایشگاهی از تامین کنندگان وسایل آزمایشگاهی، به راحتی قابل تهیه اند. میزان کلر آزاد موجود درمنابع آب شهری در محدوده ی (۰٫۳ – ۰٫۸ PPM) است.

غلظت کلرآمین به عنوان کلرکل؛ توسط کیت، آزمایش خواهد شد. چنانچه کلرآمین به وسیله ی شهرداری برای کنترل بیولوژیکی آب استفاده شود، این مسئله بایستی ذکر گردد. تاثیر کلرآمین در از بین بردن باکتری ها و جلوگیری از رشد آنها کمتر از کلر آزاد است و امکان دارد تجهیزات اضافی برای حذف آنها مورد نیاز باشد.

برای اثبات عدم وجود باکتری ؛ آب، بایستی آزمایش شود. چنانچه باکتری وجود داشته باشد و یا غلظت میکروب کش کمتر از حد مجاز باشد، بایستی سامانه ی تزریق پیوسته ی میکروب کش در سامانه ی اُسمزمعکوس پیش بینی گردد.

آزمایشهای کامل مقایسه ای آب خوراک، بایستی توسط آزمایشکاهی دیگر انجام شود.

نتایج، بایستی برای پتانسیل تشکیل رسوبات در سامانه ی اُسمزمعکوس مورد استفاده قرار گیرند. و ممکن است روی بازیابی اُسمزمعکوس یا ملزومات سامانه ی پیش تصفیه ی اُسمزمعکوس موثر باشند.

 

آنالیزهای خاص آب

شاخص چگالی لجن (SDI) این شاخص همچنین به نام شاخص گرفتگی معروف است. این معیار به صورت وسیع در صنعت تصفیه آب به عنوان شاخص برای گرفتگی غشا، مورد استفاده واقع می شود و سرعت گرفتگی غشای  µm0.45 به وسیله ی مواد معلق را اندازه می گیرد. این روش بسیار مرسوم است زیرا انجام آزمایش ، ساده بوده و نیاز به تجهیزات گران قیمت ندارد.

آزمایش، شامل عبور آب خوراک از صافی ای با قطر ۴۷ میلی متر و تحت فشار ثابت، معمولا ۳۰ پوند مربع بر اینچ فشار سنج(psig) است.

ابتدا زمان عبور ۵۰۰ میلی لیتر آب از صافی اندازه گیری می شود و سپس صافی برای ۱۵ دقیقه به لوله ی آب وصل می شود. نسبت بین این دو جریان برای میزان گرفتگی صافی استفاده می شود.

متاسفانه معیار SDI همان ساز و کارهایی را که غشای اُسمزمعکوس عمل میکند، تکرار نخواهد کرد. با روش SDI تمامی مواد معلق تحت فشار قرار میگیرند تا روی شافی را بپوشانند.

با اُسمزمعکوس درصد نامعلومی از این ذرات از غشای اُسمزمعکوس عبور خواهند کرد و در نهایت، در جریان غلیظ اُسمزمعکوس؛ خود را نشان خواهند داد.

بنابراین مقادیر بالای SDI لزوماً بمعنای اینکه RO براحتی دچار گرفتگی شده، نیست.

پتانسیل زِتا در آنالیزهای آب

مواد معلق جامد آلی تمایل دارند که بار منفی را روی سطح خارجی گروهشان حمل کنند. با داشتن بار مشترک، گروه های مختلف کلوئیدی، تمایل به دفع یکدیگر را دارند. آنها برای نزدیک شدن به همدیگر مقاومت میکنند. و بدین ترتیب گروه های بزرگ تر تشکیل نمی دهند. این گروه های کوچک مثل گروه های بزرگ نیستند تا بر نیروی مولکول های آب که آنها را بصورت معلق نگه داشته، غلبه کنند.

هنگامی که چنین بار منفی ذرات، توسط سامانه ی RO ، غلیظ می شود. آنها را میتوان با فشار به یکدیگر نزدیک کرد. وقتی چنین اتفاقی می افتد؛ ذرات کوچک، به ذرات بزرگ تر تبدیل شده ، بهم میچسبند و ذرات کلوئیدی بزرگ تر تشکیل می دهند. گروه های  بزرگ بر نیروی آب و نیروی بُرشی که آن ها را به حالت معلق نگه داشته غلبه می کند و سپس آنها می توانند از محلول روی غشا سقوط کنند و خارج شوند.

پتانسیل زِتا معیاری برای بار کلی مواد معلق در آب است. پتانسیل زِتای منفی به این معناست که آب حاوی مواد معلق با بار منفی است که احتمالاً در محلول باقی خواهند ماند.

پتانسیل زِتای خنثی

به این معناست که مواد معلق، بار حمل نمی کنند تا همدیگر را دفع نماین؛ آنها احتمالاً به گروه های بزرگ تر تبدیل می گردند و از محلول خارج خواهند شد.

پتانسیل زِتا غالباً بهمراه سامانه ی تزریق منعقد کننده ی کاتیونی ، مورد استفاده قرار میگیرد.

غلظت منعقد کننده طوری تنظیم می شود که پتانسیل زِتای خنثی در مسیر جریان صافی حاصل گردد. بنابراین مواد معلق به احتمال زیاد از محلول خارج میشود به طوری که میتوان آنها را صاف کرد.

افزایش منعقد کننده لزوما بعنوان قسمتی از سامانه ی RO پیشنهاد نمیشود .

 

نوع دیگر پایش که گاهی اوقات به همراه تزریق منعقد کننده مورد استفاده قرار می گیرد آشکارگر جریان (SCD)، است.

این وسیله، دسته ای مکانیکی دارد که سرعت آب را افزایش می دهد که این سرعت ،

سبب حرکت یون های باردار شده و این یون ها مواد معلق با بار مخالف را احاطه می کنند ( معمولا بار منفی). سپس جریان الکتریسیته ی تولید شده به وسیله ی حرکت، یون ها را اندازه می گیرد. اگر بار مواد معلق، با افزایش منعقد کننده ،خنثی شده باشد،

یون های آزاد کمتری برای احاطه ی ذرات وجود خواهد داشت و جریان کمی توسط  SCD  تولید خواهد شد.

شیمی آب در آنالیزهای آب

شناخت شیمی آب برای دانستن اینکه آب ، سبب تشکیل رسوب در سامانه ی RO خواهد شد، بسیار مهم است.

اگر مشخص شود که نمکها پتانسیل  تشکیل رسوب را بعنوان تابعی از بازیابی محصول RO دارند،

پس بایستی روشی برای جلوگیری و کنترل تشکیل رسوب طراحی کنند.

هنگام انحلال نمک ها درآب، آنها تبدیل به کاتیون (بارمصبت) و آنیون(بارمنفی) می شوند.

سیلیکای حل شده  شبیه آنیون ضعیف است که توسط رزین تبادیل یونی زدوده میشود. به واسطه ی مشخصات بار ضعیف آن ، معمولاً در آنالیز آب بعنوان آنیون در نظر گرفته نمیشود.

آزمایش خوراک RO بایستی دست کم، شامل آزمایش یون های گروه نخست و همچنین PH باشد.

 

فشار اُسمزی در فرایندهای بیولوژیکی

اُسمز پدیده ای است که در اکثر فرایندهای بیولوژیکی مختلف رخ می دهد.

دیواره ی سلولها به مواد مغذی و پس مانده های تولیدی اجازه ی عبور می دهند، در حالی که به برخی از مواد، اجازه نمی دهند. در این مورد دیواره ی سلول بعنوان یک غشای نیمه تراوا عمل میکند.

به واسطه ی غشای نیمه تراوا که در اسمزمعکوس استفاده میشود، عبور آب از غشا به عبور نمکها، ذرات ریز، مواد معلق و مواد آلی با وزن مولکولی بزرگ تر از غشا ارجح است. جهت جریان اسمزمعکوس، برخلاف جهت جریان عادی مواد، در اسمز است که از سوی غلظت بیشتر، به طرف لظت کمتر ، رخ میدهد.

اگر ظرفی داشته باشیم که در آن یک غشای نیمه تراوا، دو محلول آب نمک و آب خالص را از هم جدا کند؛ تغییری در حجم دو طرف غشا رخ می دهد. آب از سمت محفظه ی خالص به طرف آب نمک، جریان پیدا میکند.

بنابراین حجم سمت آب نمک، اضافه و حجمِ آب خالص، کم میشود. این جریان را “اُسمز” میگویند.

از نظر فیزیکی، آب، محلول نمک را رقیق میکند. به این معنی که آنتروپی سامانه افزایش یافته است. آنتروپی بعنوان بی نظمی ذاتی تعریف میشود. یکی از قوانین ترمودینامیک این است که میگوید هر فرایند همزمان که در طبیعت رخ میدهد، طوری پیش می رود که آنتروپی سامانه را افزایش دهد؛ مگر اینکه انرژی ای اعمال شود تا در جهت عکس، عمل کند.( به سمت نظم یا ساختار بیشتر)

اختلاف در ارتفاع مایع در اُسمزمعکوس

اختلاف در ارتفاع مایع ( ارتفاع آب) بین آب خالص و آب نمک، سبب ایجاد اختلاف فشار در سطح غشا می گردد. این اختلاف فشار،” فشار اُسمزی محلول آب نمک” نامیده میشود و تابعی از نوع نمک و غلظت آن است.

چنانچه تعادل ایجاد شده بین آب خالص و آب نمک با اعمال فشار فیزیکی در سمت آب نمک از میان برود( یا با افزایش ارتفاع آب در سمت آب نمک)؛ آب خالص ، از طرف آب نمک ، از غشا عبور میکند و به سمت محفظه ی آب خالص وارد میشود.

این پدیده تا زمانی که دوباره تعادل برقرار شود، یعنی جایی که فشار اُسمزی آب نمک با فشار آب نمک روی غشا برابر گردد؛ ادامه دارد.

برای نمونه ، چنانچه آب نمک اضافی در محفظه ی آب نمک، اضافه کنیم؛ قسمتی از آب ، از غشا عبور خواهد کرد.

چنانچه غلظت آب نمک اضافه شده مشابه غلظت آب نمک داخل محفظه انتخاب شود؛

آب از طرف آب نمک تا زمانی به طرف محفظه ی آب خالص، جریان پیدا خواهد کرد که اختلاف ارتفاع دو طرف، به میزان اختلاف ارتفاع اولیه ( یعنی بدون اضافه کردن آب نمک اضافی) برسد.

توسط یک پمپ می توان به سمت ظرف حاوی آب نمک، فشار وارد کرد.

در این حالت؛پمپ، نیروی لازم برای عبور دادن آب خالص از غشا را تامین میکند.

این جریان آب از سمت آب  نمک محفظه ی آب خالص را اُسمز معکوس میگوند.

طراحی اُسمزمعکوس

فرایند اصلی یک اسمزمعکوس نیاز به یک پمپ  خیلی کوچک ، یک غشا و اتصالات مربوط دارد. در برخی موارد، این ها تمامی عواملی هستند که در طراحی اسمزمعکوس به کار برده میشوند. به رغم طراحی خام آنها، این سامانه اغلب در برآورد نیازهای کاربردی موفق هستند اما برای رسیدن به حداکثر طول عمر غشا که از نظر اقتصادی در کاربردهای حجیم، مهم است؛ نیاز به تلاش بیشتر خواهد بود تا بتوان جزئیات طراحی سامانه را نیز بررسی کرد.

چند روش برای طراحی یک سامانه ی اسمزمعکوس پیشنهاد شده که اطمینان میدهد این سامانه ، کلیه ی نیازهای کاربردی را برآورده کرده و حداکثر کارایی غشا را تامین خواهد نمود. معمولاً سازندگان غشا کمکهایی را برای سازندگان سامانه ارائه میدهند.

بررسی شرایط طراحی اسمزمعکوس

قبل از طراحی اُسمزمعکوس، مهم است که نیازها و محدودیت های کاربرد خاص را تشخیص داد. در سامانه ی اُسمزمعکوس کیفیت آب و نیز الزامات تعمیراتی، تا حد زیادی به کیفیت آب خوراک بستگی دارد. بنابراین کیفیت آب خوراک الزامات سامانه ی پیش تصفیه ی اُسمزمعکوس رابرای یک کاربرد خاص،

تعیین میکند و حتی بر روی طراحی اُسمزمعکوس نیز تاثیر می گذارد. این مسئله به نوبه ی خود بر روی هزینه های کاربرد اُسمزمعکوس نیز تاثیرگذار است.

توجه به تنوع کیفیت آب خوراک، شناخت کامل نوع آب و چگونگی تاثیرات آن بر روی الزامات اُسمزمعکوس،

به طراحی موفق پیش تصفیه ی اُسمزمعکوس و سامانه ی اُسمزمعکوس کمک خواهد کرد.

دو عاملی که ابتدا بایستی تعیین شوند، شامل سرعت جریانی که از اُسمزمعکوس عبور میکندو کیفیت آب عبوری خواهد بود. سرعت عبور، به این بستگی دارد که آیا مخزن ذخیره، در سامانه استفاده میشود یا خیر؟

در صورت نبود مخزن فشار در اُسمزمعکوس

در صورت نبود مخزن، فشار در اُسمزمعکوس بایستی به گونه ای طراحی شود که حداکثر مصرف را تامین کند.

درصورتی که مخزن ذخیره باشد و اندازه ی آن نیز مناسب تعیین گردد؛

اندازه ی اُسمزمعکوس می تواند طوری باشد که متوسط مصرف را تامین کند.

به عبارت دیگراگر مخزن ذخیره بتواند در طی روز، اوج مصرف را تامین کند؛

بنابراین حجم اُسمزمعکوس می تواند طوری طراحی شود که متوسط مصرف روزانه را تامین نماید. ( بر اساس اوج مصرف روزانه ).

کیفیت آب ، تعیین میکند که چه غشایی در اُسمزمعکوس مورد استفاده قرار میگیرد

و یا احتمالاً میزان آب تصفیه را محدود می کند

(درصدی از آب خوراک که تبدیل به آب خالص می شود) و یا تعیین میکند

که آیا مرحله ی اضافی اُسمزمعکوس مورد نیاز است،

یا نیاز به سبک سازی بیشتر آب است یا خیر؟

اگر تبادل یونی در پایین دست اُسمزمعکوس برای سبک کردن بیشتر آب خروجی از اُسمزمعکوس به کار رود،

وجود اختلاف در دفع غشای RO بین ۹۷٫۵% و دفع نمک ۹۵% در نتیجه ی دوبرابر نمودن بسامد احیای سامانه ی تبادل یونی پایین دستی، محقق می گردد.